جدول جو
جدول جو

معنی واهمه کردن - جستجوی لغت در جدول جو

واهمه کردن
(فَ وَ دَ)
بیم کردن. ترسیدن. اندیشۀ ترس کردن. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(مِ)
چاپ کردن. (ناظم الاطباء). چاپ زدن. طبع کردن. بطبع رسانیدن. (یادداشت مؤلف). و رجوع به باسمه شود، طائر، حاشیه. کناره که بطریق آرایش بکار برند. (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(غَ رَ خوَرْ / خُرْ دَ)
جدا کردن. مشخص نمودن. علیحده کردن. جدا کردن. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(بَ وَ دَ)
قلم ساختن. قلم درست کردن:
بخاقان چینی یکی نامه کرد
تو گفتی که از خنجرش خامه کرد.
فردوسی
لغت نامه دهخدا
(فُ گُ کَ دَ)
تصور کردن. انگاشتن. (فرهنگ فارسی معین) : یعنی چونکه وهم کنی که او هست شد اندر عالم واجب آید... (دانشنامۀ علائی ص 54) ، تصور غلط کردن. پنداشتن. (فرهنگ فارسی معین)
لغت نامه دهخدا
تصویری از وا همه کردن
تصویر وا همه کردن
شکوهیدن نهازیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از باسمه کردن
تصویر باسمه کردن
چاپ کردن طبع کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از همهمه کردن
تصویر همهمه کردن
پخالیدن صداهای در هم وبر هم ایجاد کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اخمه کردن
تصویر اخمه کردن
روی ترش کردن چین و آژنگ بر ابرو و پیشانی افکندن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نامه کردن
تصویر نامه کردن
نامه نوشتن: (وچاکر او ابومنصور المعمری بفرمان اونامه کردوکس فرستاد بشهرهای خراسان)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از واهی کردن
تصویر واهی کردن
سست کردن سست کردن: (... چهارصد سال بگذشت و گردش چرخ و حوادث دهر قواعد آنرا واهی نتوانست کرد)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از وام کردن
تصویر وام کردن
قرض گرفتن: (هوافسرده بحدی که وام کرده مگر برودت از دم بد خواه شاه عرش جناب) (وحشی) وام گزاردن (گزاشتن) : پرداختن قرض تادیه دین: (دستوری خواه بنده را تبه نشابور بازگردد و وام بگزارد)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از وهم کردن
تصویر وهم کردن
پنداشتن سمرا دیدن تصورکردن انگاشتن: (یعنی چونکه وهم کنی که اوهست شد اندر عالم واجب آید)، تصور غلط کردن پنداشتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از وام کردن
تصویر وام کردن
((کَ دَ))
قرض گرفتن
فرهنگ فارسی معین